تحصیلات


شاخص های فنی


تحصیلات


شاخص های فنی

شاخص های فنی تفسیرهای ریاضی از جنبه های خاصی از رفتار بازار هستند.

شاخص های فنی بیشتر از الگوهای منطقه و خطوط روند عینی هستند ، که می توانند برای تعیین تعادل بین معامله گران صعودی و معامله گران نزولی مورد استفاده قرار گیرند. هر شاخص فنی را می توان به تنهایی استفاده کرد ، اما ترکیبی از دو یا سه ایده آل است.

معامله گران پیشرفته همچنین ممکن است ترجیح دهند که شاخص های فنی را با ترکیب خط روند و الگوهای منطقه ترکیب کنند.

شاخص های فنی اصلی به سه دسته تقسیم می شوند که عبارتند از: Trend Follower ، Oscillator و Volume. با توجه به اینکه برای هر شاخص فنی پارامترهای از پیش تعیین شده وجود دارد ، بهتر است تنظیمات آن را به حداکثر رسانید تا عملکرد آن حداکثر شود. یک معامله گر باید درصد را بسته به جفت ارز و بازه زمانی مورد نظر خود تنظیم کند. برای تعیین اینکه کدام شاخص فنی مناسب شماست ، بهتر است از هر یک از این شاخص ها اطلاعات کاملی کسب کنید تا از هر گونه تفسیر نادرست جلوگیری شود.

img_ti1
img_ti2

شاخص های فنی به سه دسته تقسیم می شوند

دنبال کننده روند

پیروان روند ، همانطور که از نامشان پیداست ، بهترین عملکرد را در زمانی دارند که بازارها روند رو به رشدی دارند. در بازار مسطح یا متغیر ، شاخص های فنی پیروی از روند در برابر سیگنال های کاذب و اره برقی آسیب پذیر هستند. عموماً از شاخص های زیر جهت شناسایی جهت بازار استفاده می شود.

نوسان ساز

نوسان سازها برای ارائه سیگنال هایی در مورد شرایط خرید بیش از حد و فروش بیش از حد بازار طراحی شده اند. بنابراین ، سیگنال های نوسان ساز بیشتر در افراط مقیاس خود مفید هستند. عبور از خط صفر ، در صورت لزوم ، معمولاً سیگنالهای جهت تولید می کند.

حجم

شاخص های حجم ضروری هستند. اینها معمولاً برای تعیین شتاب و سلامت روند و همچنین ادامه یا معکوس شدن روند مورد استفاده قرار می گیرند. شاخص های حجم برای معامله گران منطقه که به دنبال انقباض در حجم هستند بسیار مفید است. زیرا وقتی انقباض حجم معمولاً نشانه یک دوره ادغام است و اگر یک دوره ادغام وجود داشته باشد ، ممکن است الگوی مساحت فقط شکل بگیرد.

شاخصهای اصلی فنی

شاخص فنی شتاب/شتاب (AC) شتاب و کاهش نیروی محرکه فعلی را اندازه گیری می کند. این نشانگر قبل از هرگونه تغییر در نیروی محرکه تغییر جهت می دهد که به نوبه خود جهت آن قبل از قیمت تغییر می کند. اگر متوجه شدید که شتاب/کاهش سرعت سیگنالی از هشدار قبلی است ، مزایای آشکاری به شما می دهد.

خط خالی اساساً نقطه ای است که نیروی محرکه با شتاب در تعادل است. اگر شتاب/شتاب بیشتر از حد باشد ، معمولاً ادامه حرکت رو به بالا برای شتاب آسان تر است (و برعکس در مواردی که زیر صفر باشد). بر خلاف مورد در مورد نوسان ساز فوق العاده ، هنگام عبور از خط هیچ سیگنالی در نظر گرفته نمی شود. تنها کاری که باید برای کنترل بازار و تصمیم گیری انجام شود این است که مراقب تغییرات رنگ باشید. برای صرفه جویی در بازتاب های جدی ، باید به خاطر داشته باشید: هنگامی که ستون فعلی قرمز رنگ است و نمی توانید بفروشید ، وقتی ستون فعلی به رنگ سبز است ، نمی توانید با کمک Acceleration/Deceleration خرید کنید.

اگر در جهت نیروی محرکه وارد بازار شوید (هنگام خرید ، شاخص از حد بالاتر است یا هنگام فروش کمتر از هیچ است) ، برای خرید فقط به دو ستون سبز نیاز دارید (برای فروش دو ستون قرمز) به اگر نیروی محرکه بر خلاف موقعیت باز شده (شاخص زیر برای خرید یا بالاتر از هیچ برای فروش) باشد ، تأیید لازم است ، بنابراین ، یک ستون اضافی مورد نیاز است. در این حالت ، نشانگر این است که سه ستون قرمز روی خط خط برای موقعیت کوتاه و سه ستون سبز زیر خط خط برای موقعیت طولانی نشان داده می شود.

محاسبه

نمودار میله ای AC تفاوت بین مقدار 5/34 نمودار میله نیروی محرکه و میانگین متحرک ساده 5 دوره ای است که از آن نمودار میله ای گرفته شده است.

AO = SMA (قیمت متوسط ​​، 5) -SMA (قیمت متوسط ​​، 34)
AC = AO-SMA (AO ، 5)

جایی که:
SMA - میانگین متحرک ساده ؛
AO - نوسان ساز عالی.

در اصل ، شاخص فنی تمساح ترکیبی از خطوط تراز (میانگین متحرک) است که از هندسه فرکتال و دینامیک غیر خطی استفاده می کند.

خط آبی (فک تمساح) خط تعادل برای بازه زمانی است که برای ساخت نمودار استفاده شد (میانگین متحرک صاف 13 دوره ای ، 8 بار به آینده منتقل شد).

خط قرمز (دندانهای تمساح) خط تراز برای بازه زمانی یک سطح پایین تر است (میانگین متحرک صاف 8 دوره ای ، با 5 میله به آینده منتقل می شود).

خط سبز (لب تمساح) خط تراز برای بازه زمانی ارزش است ، یک سطح دیگر پایین تر (میانگین متحرک صاف 5 دوره ای ، با 3 نوار به آینده منتقل می شود).

لب ها ، دندان ها و فک تمساح تعامل دوره های مختلف زمانی را نشان می دهد. از آنجا که روندهای واضح فقط در 15 تا 30 درصد از مواقع دیده می شوند ، ضروری است که آنها را دنبال کرده و از کار در بازارهایی که فقط در دوره های قیمتی مشخص نوسان دارند خودداری کنید.

وقتی فک ، دندان ها و لب ها بسته یا در هم تنیده می شوند ، این بدان معناست که تمساح در حال خواب است یا قبلاً در خواب است. هنگام خواب ، گرسنه تر و گرسنه تر می شود - هرچه بیشتر بخوابد ، گرسنه تر بیدار می شود. اولین کاری که بعد از بیدار شدن انجام می دهد باز کردن دهان و خمیازه کشیدن است. سپس بوی غذا به سوراخ بینی آن می آید: گوشت گاو یا گوشت خرس و تمساح شروع به شکار آن می کند. تمساح با خوردن غذای کافی برای احساس سیری ، علاقه خود را به غذا/قیمت از دست می دهد (خطوط تراز به هم می پیوندند) - این زمان برای تأمین سود است.

میانگین شاخص فنی محدوده واقعی (ATR) شاخصی است که نوسانات بازار را نشان می دهد. این مورد توسط ولز وایلدر در کتاب "مفاهیم جدید در سیستم های تجاری تجاری" معرفی شده است. این شاخص از آن زمان به عنوان جزء بسیاری از شاخص ها و سیستم های تجاری دیگر مورد استفاده قرار گرفته است.

میانگین واقعی محدوده غالباً می تواند پس از کاهش شدید قیمت ها که ناشی از فروش وحشتناک است ، در پایین بازار به ارزش بالایی برسد. مقادیر پایین شاخص معمولاً برای دوره های حرکت جانبی طولانی مدت است که در بالای بازار و در طول ادغام اتفاق می افتد. میانگین محدوده واقعی را می توان با همان اصول دیگر شاخص های نوسان تفسیر کرد. اصل پیش بینی بر اساس این شاخص را می توان به صورت زیر بیان کرد: هرچه مقدار شاخص بیشتر باشد ، احتمال تغییر روند افزایش می یابد. هرچه مقدار شاخص پایین تر باشد ، حرکت روند ضعیف تر است.

شاخص فنی عالی نوسان ساز (AO) یک میانگین متحرک ساده 34 دوره ای است که از نقاط میانی میله ها (H+L)/2 ترسیم شده است که از میانگین متحرک ساده 5 دوره ای که در نقاط مرکزی ساخته شده است ، کسر می شود. میله ها (H+L)/2. این به وضوح به ما نشان می دهد که در حال حاضر چه اتفاقی برای نیروی محرکه بازار می افتد.

سیگنال هایی برای خرید

تابه

این تنها سیگنالی است که هنگام خرید می آید وقتی نمودار میله ای بالاتر از خط هیچ است. شخص باید در نظر داشته باشد:

سیگنال بشقاب هنگامی تولید می شود که نمودار میله جهت خود را از پایین به بالا معکوس می کند. ستون دوم پایین تر از ستون اول است و رنگ قرمز دارد. ستون سوم از ستون دوم بالاتر است و سبز رنگ است.

برای تولید سیگنال بشقاب ، نمودار میله ای باید حداقل دارای سه ستون باشد.

به خاطر داشته باشید که برای استفاده از سیگنال بشقاب ، همه ستونهای Awesome Oscillator باید بالای خط قرار داشته باشند.

عبور از خط هیچ

سیگنال خرید هنگامی ایجاد می شود که نمودار میله ای از ناحیه مقادیر منفی به مقدار مثبت منتقل می شود. زمانی اتفاق می افتد که نمودار میله از خط هیچ عبور می کند. در مورد این سیگنال:

برای تولید این سیگنال ، فقط دو ستون لازم است.

ستون اول باید زیر خط هیچ باشد ،

دومی عبور از آن است (گذار از مقدار منفی به مثبت) ؛

تولید همزمان سیگنال برای خرید و فروش غیرممکن است.

دو نقطه

این تنها سیگنالی برای خرید است که می تواند زمانی ایجاد شود که مقادیر نمودار میله ای زیر خط صفر قرار گیرند. در مورد این سیگنال ، لطفاً توجه داشته باشید:

سیگنال تولید می شود ، هنگامی که شما یک پیک به سمت پایین (پایین ترین حداقل) دارید که زیر خط صفر است و پس از آن یک پایک نزولی دیگر که تا حدی بالاتر است (یک رقم منفی با مقدار مطلق کمتر ، که در نتیجه نزدیکتر است) ایجاد می شود. به خط خالی) ، نسبت به پایک قبلی با ظاهر پایین.

نمودار میله ای باید زیر خط خالی بین دو نقطه باشد. اگر نمودار میله ای از خط خالی در بخش بین پیک ها عبور کند ، سیگنال خرید کار نمی کند. با این حال ، سیگنال متفاوتی برای خرید ایجاد می شود - بدون عبور از خط.

هر پیک جدید نمودار میله ای (تعداد منفی مقدار مطلق کمتر که به خط صفر نزدیکتر است) بیشتر از پایک قبلی باشد.

اگر یک پیک بالاتر اضافی ایجاد شود (که نزدیک به خط خالی است) و نمودار میله از خط هیچ عبور نکرده باشد ، یک سیگنال اضافی برای خرید ایجاد می شود.

سیگنال هایی برای فروش

سیگنال های فوق العاده نوسان ساز برای فروش با سیگنال های خرید یکسان است. سیگنال بشقاب معکوس است و زیر صفر است. عبور خط هیچ در حال کاهش است - ستون اول آن بیش از هیچ است ، ستون دوم زیر آن است. سیگنال دو نقطه بالاتر از خط هیچ است و معکوس نیز می شود.

شاخص فنی باند Bollinger (BB) شبیه پاکت نامه است. تنها تفاوت این است که نوارهای پاکت نامه با فاصله ثابت (٪) از میانگین متحرک رسم می شوند ، در حالی که نوارهای بولینگر تعداد مشخصی از انحرافات استاندارد را از آن ترسیم می کنند. انحراف استاندارد معیار نوسان است ، بنابراین باندهای Bollinger خود را با شرایط بازار تنظیم می کنند. وقتی بازارها بی ثبات تر می شوند ، نوارها گسترش می یابد و در دوره های کم نوسان منقبض می شوند.

نوارهای بولینگر معمولاً در نمودار قیمت ترسیم می شوند ، اما می توانند به نمودار شاخص (شاخص های سفارشی) نیز اضافه شوند. درست مانند پاکت نامه ها ، تفسیر باند های Bollinger بر این واقعیت استوار است که قیمت ها بین خط بالا و پایین باند باقی می مانند. ویژگی متمایز شاخص بولینگر عرض متغیر آن به دلیل نوسان قیمت است. در دوره های تغییرات قیمت قابل توجه (یعنی با نوسان زیاد) نوارها گسترش می یابند و فضای زیادی برای حرکت قیمت ها ایجاد می شود. در دوره های معلق یا دوره های بی ثباتی پایین ، گروه ها قیمت ها را در محدوده خود نگه می دارند.

ویژگیهای زیر مخصوص گروه بولینگر است:

  • تغییرات ناگهانی قیمتها پس از انقباض گروه به دلیل کاهش نوسانات رخ می دهد.
  • اگر قیمتها از محدوده بالا عبور کنند ، ادامه روند فعلی انتظار می رود.
  • اگر پیک ها و حفره های خارج از باند با پیک ها و حفره های درون نوار دنبال شوند ، ممکن است روند معکوس رخ دهد.
  • حرکت قیمتی که از یکی از خطوط گروه شروع شده است معمولاً به حرکت مخالف می رسد. آخرین مشاهده برای پیش بینی پست های راهنمای قیمت مفید است.

همه بازارها با این واقعیت مشخص می شوند که در بیشتر موارد قیمتها زیاد تغییر نمی کنند و فقط دوره های کوتاه مدت (15 تا 30 درصد) تغییرات روند را در بر می گیرد. معمولاً بیشتر دوره های پردرآمد زمانی اتفاق می افتد که قیمت بازار بر اساس روند خاصی تغییر کند.

Fractal یکی از پنج شاخص سیستم معاملاتی بیل ویلیامز است که به شما امکان می دهد پایین یا بالا را تشخیص دهید.

شاخص فنی فراکتال ، مجموعه ای از حداقل پنج میله پیاپی است که بالاترین HIGH در وسط و دو HIGH پایین در هر دو طرف است. مجموعه معکوس مجموعه ای از حداقل پنج میله پیاپی است ، با کمترین LOW در وسط و دو LOW بالاتر در هر دو طرف ، که با فرکتال فروش ارتباط دارد. فراکتال ها دارای مقادیر بالا و پایین هستند و با فلش بالا و پایین نشان داده می شوند.

فراکتال باید با استفاده از تمساح فیلتر شود. به عبارت دیگر ، اگر فرکتال کمتر از دندان تمساح است ، نباید معامله خرید را ببندید ، و اگر فرکتال بالاتر از دندان تمساح است ، نباید معامله فروش را ببندید. پس از ایجاد و فعال شدن سیگنال فراکتال ، که با موقعیت آن در خارج از دهان تمساح مشخص می شود ، تا زمانی که مورد حمله قرار نگیرد یا تا زمانی که سیگنال فراکتال جدید ظاهر نشود ، یک سیگنال باقی می ماند.

Gator Oscillator بر اساس تمساح ساخته شده است و میزان همگرایی/واگرایی خطوط تعادل (میانگین متحرک صاف) را نشان می دهد. نمودار میله بالا تفاوت مطلق بین مقادیر خطوط آبی و قرمز است. نمودار میله ای پایین تفاوت مطلق بین مقادیر خط قرمز و خط سبز است ، اما با علامت منفی ، همانطور که نمودار میله از بالا به پایین کشیده می شود.

شاخص فنی Ichimoku Kinko Hyo برای مشخص شدن روند بازار ، سطوح حمایت و مقاومت و ایجاد علائم خرید و فروش از پیش تعیین شده است. این شاخص در نمودارهای هفتگی و روزانه بهترین عملکرد را دارد.

هنگام تعیین بعد پارامترها ، از فواصل چهار زمانه با طول متفاوت استفاده می شود. مقادیر خطوط جداگانه ای که این شاخص را تشکیل می دهند بر اساس این فواصل است:

تنکان سن میانگین ارزش قیمت را در بازه زمانی اول نشان می دهد که به عنوان مجموع حداکثر و حداقل در این زمان ، تقسیم بر دو است.

کیجون سن میانگین ارزش قیمت را در بازه زمانی دوم نشان می دهد.

سنکو دهانه A وسط فاصله بین دو خط قبلی را نشان می دهد که با مقدار فاصله زمانی دوم به جلو منتقل شده است.

سنکو دهانه B مقدار متوسط ​​قیمت را در بازه زمانی سوم نشان می دهد که با مقدار فاصله زمانی دوم به جلو تغییر کرده است.

چیکو دهانه نشان می دهد که قیمت بسته شدن شمع فعلی با مقدار فاصله زمانی دوم به عقب تغییر کرده است. فاصله بین خطوط سنکو با رنگ دیگری تخلیه شده و "ابر" نامیده می شود. اگر قیمت بین این خطوط باشد ، بازار باید غیر روندی در نظر گرفته شود و سپس حاشیه ابر سطح حمایت و مقاومت را تشکیل می دهد.

اگر قیمت بالاتر از ابر باشد ، خط بالای آن اولین سطح پشتیبانی را تشکیل می دهد و خط دوم سطح پشتیبانی دوم را تشکیل می دهد.

اگر قیمت زیر ابر باشد ، خط پایین اولین سطح مقاومت را تشکیل می دهد و سطح بالایی سطح دوم را تشکیل می دهد.

اگر خط Chikou Span نمودار قیمت را در جهت پایین به بالا طی کند ، سیگنال خرید است. اگر خط Chikou Span نمودار قیمت را در جهت بالا به پایین طی کند ، علامت فروش است.

کیجون سن به عنوان شاخص حرکت بازار استفاده می شود. اگر قیمت بالاتر از این شاخص باشد ، احتمالاً قیمت ها همچنان افزایش می یابد. هنگامی که قیمت از این خط عبور می کند ، تغییر بیشتر ممکن است. نوع دیگری از استفاده از کیجون سن دادن سیگنال ها است. سیگنال خرید هنگامی ایجاد می شود که خط Tenkan-sen از کیجون سن در جهت پایین به بالا عبور کند. جهت بالا به پایین نشانه فروش است. Tenkan-sen به عنوان شاخص روند بازار استفاده می شود. اگر این خط افزایش یا کاهش یابد ، روند وجود دارد. وقتی به صورت افقی پیش می رود ، به این معنی است که بازار وارد کانال شده است.

اندیکاتور تکنیکی شتاب ، میزان تغییر قیمت اوراق بهادار در بازه زمانی معینی را اندازه گیری می کند.

اساساً دو روش برای استفاده از نشانگر Momentum وجود دارد:

می توانید از شاخص Momentum به عنوان یک نوسان ساز دنباله دار روند مشابه همگرایی/واگرایی میانگین متحرک (MACD) استفاده کنید. هنگامی که اندیکاتور پایین می آید و بالا می رود خرید کنید و هنگامی که نشانگر به اوج و پایین می رود بفروشید. ممکن است بخواهید میانگین متحرک کوتاه مدت شاخص را برای تعیین زمان پایین آمدن یا اوج گرفتن ترسیم کنید.

اگر شاخص Momentum به مقادیر بسیار بالا یا پایین (نسبت به مقادیر تاریخی آن) برسد ، باید ادامه روند فعلی را فرض کنید. به عنوان مثال ، اگر شاخص Momentum به مقادیر بسیار بالا برسد و سپس کاهش یابد ، باید فرض کنید که قیمت ها احتمالاً همچنان بالاتر می روند. در هر صورت ، تنها پس از معامله پس از آنکه قیمت سیگنال تولید شده توسط شاخص را تأیید کرد (به عنوان مثال ، در صورت اوج گرفتن و کاهش قیمت ، قبل از فروش صبر کنید تا قیمت ها شروع به کاهش کنند).

همچنین می توانید از شاخص Momentum به عنوان شاخص اصلی استفاده کنید. این روش فرض می کند که صعودهای بازار معمولاً با افزایش سریع قیمت مشخص می شوند (وقتی همه انتظار دارند قیمتها بالاتر بروند) و کف بازار معمولاً با کاهش سریع قیمت (هنگامی که همه می خواهند خارج شوند) پایان می یابد. این اغلب اتفاق می افتد ، اما یک تعمیم گسترده نیز هست.

با صعود اوج بازار ، شاخص مومنتوم به شدت بالا می رود و سپس سقوط می کند - از ادامه حرکت صعودی یا جانبی قیمت جدا می شود. به طور مشابه ، در پایین بازار ، Momentum به شدت کاهش می یابد و سپس بسیار بالاتر از قیمت ها صعود می کند. هر دوی این شرایط منجر به اختلاف بین شاخص و قیمت می شود.

شاخص فنی میانگین متحرک ارزش متوسط ​​ابزار را برای یک دوره زمانی مشخص نشان می دهد. هنگامی که فرد میانگین متحرک را محاسبه می کند ، به طور متوسط ​​قیمت ابزار را برای این دوره زمانی محاسبه می کند. با تغییر قیمت ، میانگین متحرک آن افزایش یا کاهش می یابد.

چهار نوع مختلف از میانگین متحرک وجود دارد: ساده (که به آن حسابی نیز گفته می شود) ، نمایی ، هموار و خطی. میانگین های متحرک ممکن است برای هر مجموعه داده متوالی ، از جمله قیمت های باز و بسته شدن ، بالاترین و پایین ترین قیمت ها ، حجم معاملات یا هر شاخص دیگر محاسبه شود. این اغلب زمانی اتفاق می افتد که از میانگین متحرک دوگانه استفاده شود.

تنها چیزی که میانگین های متحرک انواع مختلف به طور قابل توجهی از یکدیگر فاصله می گیرند این است که ضرایب وزن ، که به آخرین داده ها اختصاص داده شده است ، متفاوت باشد. در صورتی که از میانگین متحرک ساده صحبت می کنیم ، تمام قیمت های دوره زمانی مورد بحث از نظر ارزش برابر هستند. میانگین متحرک وزنی نمایی و خطی ارزش بیشتری را به آخرین قیمت ها می بخشد.

متداول ترین روش برای تفسیر میانگین متحرک قیمت مقایسه پویایی آن با عملکرد قیمت است. هنگامی که قیمت ابزار از میانگین متحرک خود بالاتر می رود ، سیگنال خرید ظاهر می شود ، اگر قیمت از میانگین متحرک خود پایین بیاید ، آنچه ما داریم سیگنال فروش است.

این سیستم معاملاتی که بر اساس میانگین متحرک است ، به گونه ای طراحی نشده است که بتواند ورود به بازار را در پایین ترین نقطه خود و خروج آن را درست در قله فراهم کند. این اجازه می دهد تا بر اساس روند زیر عمل کنید: خرید به زودی پس از رسیدن قیمت ها به پایین و فروش به زودی پس از رسیدن قیمت ها به اوج خود.

میانگین متحرک نیز ممکن است برای شاخص ها اعمال شود. تفسیر میانگین های متحرک شاخص مشابه تفسیر میانگین های متحرک قیمت است: اگر شاخص از میانگین متحرک خود بالاتر رود ، به این معنی است که حرکت شاخص صعودی احتمالاً ادامه خواهد داشت: اگر شاخص از میانگین متحرک خود پایین بیاید ، این این بدان معناست که احتمال دارد روند نزولی ادامه یابد.

در اینجا انواع میانگین های متحرک در نمودار آمده است:

میانگین متحرک ساده (SMA)
میانگین متحرک نمایی (EMA)
میانگین متحرک صاف (SMMA)
میانگین متحرک وزنی خطی (LWMA)

میانگین متحرک/واگرایی ، شاخص پویای بعدی است که روند را دنبال می کند. این نشان دهنده همبستگی بین دو میانگین متحرک قیمت است.

شاخص فنی همگرایی/واگرایی میانگین متحرک تفاوت بین میانگین متحرک نمایی 26 دوره ای و 12 دوره ای (EMA) است. به منظور نشان دادن واضح فرصت های خرید/فروش ، یک خط اصطلاحاً سیگنال (میانگین متحرک شاخص های 9 دوره) در نمودار MACD ترسیم شده است.

MACD بیشترین تاثیر را در بازارهای تجاری با نوسان گسترده دارد. سه روش متداول برای استفاده از همگرایی/واگرایی میانگین متحرک وجود دارد: کراس اوورها ، شرایط خرید بیش از حد/فروش بیش از حد و واگرایی ها.

Crossovers

قاعده اصلی معاملات MACD این است که وقتی MACD به زیر خط سیگنال خود می رسد ، بفروشد. به طور مشابه ، سیگنال خرید زمانی رخ می دهد که میانگین متحرک/واگرایی از خط سیگنال خود بالاتر رود. خرید یا فروش هنگامی که MACD به بالای/زیر صفر برسد ، نیز رایج است.

شرایط خرید/فروش بیش از حد

MACD همچنین به عنوان یک شاخص خرید و فروش بیش از حد مفید است. وقتی میانگین متحرک کوتاهتر به طور چشمگیری از میانگین متحرک بلندتر فاصله می گیرد (یعنی MACD افزایش می یابد) ، به احتمال زیاد قیمت امنیت بیش از حد افزایش می یابد و به زودی به سطوح واقعی تری برمی گردد.

واگرایی

وقتی MACD از امنیت جدا می شود ، نشان می دهد که پایان روند فعلی نزدیک است. واگرایی صعودی زمانی رخ می دهد که شاخص همگرایی/واگرایی میانگین متحرک در بالاترین سطح خود قرار می گیرد در حالی که قیمت ها به بالاترین سطح خود نمی رسند. واگرایی نزولی زمانی رخ می دهد که MACD در حال سقوط جدید است در حالی که قیمت ها به پایین ترین سطح نمی رسند. هر دوی این واگرایی ها زمانی مهمتر می شوند که در سطوح نسبتاً بیش از حد خرید/بیش از حد فروش فروخته شوند.

شاخص فنی Parabolic SAR برای تجزیه و تحلیل بازارهای در حال توسعه ایجاد شد. این شاخص بر روی نمودار قیمت ساخته شده است. این شاخص شبیه به شاخص فنی متحرک است با این تفاوت که Parabolic SAR با شتاب بیشتری حرکت می کند و ممکن است موقعیت خود را از نظر قیمت تغییر دهد. این شاخص در زیر قیمت بازار صعودی (بالا روند) قرار دارد ، زمانی که نزولی است (روند نزولی) ، بالاتر از قیمت ها است.

اگر قیمت از خطوط Parabolic SAR عبور کند ، شاخص می چرخد ​​و مقادیر بعدی آن در طرف دیگر قیمت قرار می گیرد. هنگامی که چنین دورانی رخ می دهد ، حداکثر یا حداقل قیمت برای دوره قبل به عنوان نقطه شروع عمل می کند. وقتی اندیکاتور یک دور می زند ، سیگنالی از پایان روند (مرحله تصحیح یا مسطح) یا نوبت آن می دهد.

SAR Parabolic SAR یک شاخص برجسته برای ارائه نقاط خروجی است. پوزیشن های بلند زمانی که قیمت به زیر خط SAR می رود باید بسته شود ، موقعیت های کوتاه زمانی که قیمت از خط SAR بالاتر می رود باید بسته شود. اغلب این مورد وجود دارد که نشانگر به عنوان یک خط توقف عقب عمل می کند.

اگر موقعیت طولانی باز باشد (یعنی قیمت بالاتر از خط SAR باشد) ، خط سهموی Parabolic بدون توجه به جهت قیمتها بالا می رود. طول حرکت خط SAR بستگی به مقیاس حرکت قیمت دارد.

شاخص فنی شاخص قدرت نسبی (RSI) یک نوسان ساز قیمت است که بین 0 تا 100 متغیر است. هنگامی که وایلدر شاخص قدرت نسبی را معرفی کرد ، توصیه کرد از RSI 14 روزه استفاده کنید. از آن زمان ، شاخص های شاخص قدرت نسبی 9 روزه و 25 روزه نیز محبوبیت پیدا کردند.

یک روش رایج برای تجزیه و تحلیل RSI این است که به دنبال واگرایی باشید که در آن امنیت به بالاترین حد خود می رسد ، اما RSI از بالاترین حد قبلی خود پیشی نمی گیرد. این واگرایی نشان دهنده وارونه شدن قریب الوقوع است. هنگامی که شاخص قدرت نسبی کاهش می یابد و به پایین ترین سطح خود می رسد ، گفته می شود که "نوسان شکست" کامل شده است. نوسان شکست تأییدی بر برگشت قریب الوقوع تلقی می شود.

روشهای استفاده از شاخص قدرت نسبی برای تجزیه و تحلیل نمودار:

بالا و پایین

شاخص استحکام نسبی معمولاً بالای 70 و پایین 30 است. این صفحات را معمولاً قبل از نمودار قیمت اصلی تشکیل می دهد.

تشکیلات نمودار

RSI اغلب الگوهای نمودار مانند سر و شانه ها یا مثلث هایی را ایجاد می کند که ممکن است در نمودار قیمت قابل مشاهده نباشند.

نوسان شکست (پشتیبانی یا نفوذ مقاومت یا شکستن مقاومت)

اینجاست که شاخص قدرت نسبی از بالاترین (پیک) قبلی فراتر می رود یا از پایین ترین سطح (از طریق پایین) پایین می آید.

سطح پشتیبانی و مقاومت

شاخص قدرت نسبی ، سطوح حمایت و مقاومت را گاهی واضح تر از قیمت خود نشان می دهد.

واگرایی

همانطور که در بالا مورد بحث قرار گرفت ، واگرایی ها زمانی اتفاق می افتد که قیمت به یک افزایش (یا پایین) جدید برسد که در شاخص قدرت نسبی با یک بالا (یا پایین) جدید تأیید نمی شود. قیمتها معمولاً اصلاح می شوند و در جهت RSI حرکت می کنند.

نکته اصلی شاخص فنی نسبی قدرت شاخص (RVI) این است که در بازار گاو قیمت بسته شدن به طور معمول بیشتر از قیمت افتتاحیه است. در بازار خرس برعکس است. بنابراین ، ایده پشت شاخص قدرت نسبی این است که قدرت یا انرژی حرکت ، در جایی مشخص می شود که قیمت ها در پایان به پایان می رسند. برای عادی سازی شاخص به محدوده معاملات روزانه ، تغییر قیمت را بر حداکثر دامنه قیمت های روز تقسیم کنید. برای محاسبه روان تر ، از میانگین متحرک ساده استفاده می شود. 10 بهترین دوره است. برای جلوگیری از ابهام احتمالی ، باید یک خط سیگنال ایجاد کرد ، که میانگین متحرک متقارن 4 دوره ای از مقادیر شاخص نیروی نسبی است. همخوانی خطوط به عنوان سیگنالی برای خرید یا فروش است.

شاخص فنی نوسان ساز تصادفی مقایسه می کند که قیمت اوراق بهادار نسبت به محدوده قیمت آن در یک بازه زمانی معین بسته شده است. نوسان ساز تصادفی به صورت دو خط نمایش داده می شود. خط اصلی٪ K نامیده می شود. خط دوم که٪ D نامیده می شود ، میانگین متحرک٪ K است. خط٪ K معمولاً به صورت یک خط جامد و خط٪ D معمولاً به صورت یک نقطه نقطه نمایش داده می شود.

روش های مختلفی برای تفسیر نوسان ساز تصادفی وجود دارد. سه روش متداول عبارتند از:
زمانی خرید کنید که نوسان ساز (٪ K یا٪ D) به زیر سطح خاصی (مثلاً 20) برسد و سپس از آن سطح بالاتر برود. هنگامی که نوسان ساز از سطح خاصی بالاتر می رود (به عنوان مثال ، 80) بفروشید و سپس از آن سطح پایین بیاید.

هنگامی که خط٪ K از خط٪ D بالاتر می رود خرید کنید و زمانی که خط٪ K زیر خط٪ D قرار می گیرد بفروشید.
به دنبال واگرایی ها باشید. به عنوان مثال: جایی که قیمتها در حال افزایش یک سری بالاترین سطح هستند و Stochastic Oscillator از بالاترین سطح قبلی خود فراتر می رود.

شاخص فنی محدوده درصد ویلیامز (٪ R) یک شاخص فنی پویا است که تعیین می کند آیا بازار بیش از حد خریداری شده است یا بیش از حد فروخته شده است. ٪ R ویلیامز بسیار شبیه به نوسان ساز تصادفی است. تنها تفاوت این است که٪ R مقیاس وارونه دارد و نوسان ساز تصادفی دارای هموارسازی داخلی است.

برای نشان دادن نشانگر به این شکل وارونه ، یکی نماد منفی را قبل از مقادیر درصد درصد ویلیامز (به عنوان مثال -30)) قرار می دهد. هنگام انجام تجزیه و تحلیل باید از نماد منفی صرف نظر کرد.

مقادیر شاخص بین 80 تا 100 indicate نشان می دهد که بازار بیش از حد فروخته شده است. مقادیر شاخص بین 0 تا 20 indicate نشان می دهد که بازار بیش از حد خرید شده است.

مانند همه شاخص های خرید/فروش بیش از حد ، بهتر است قبل از انجام معاملات خود منتظر تغییر قیمت اوراق بهادار باشید. به عنوان مثال ، اگر شاخص خرید بیش از حد/بیش از حد نشان دهنده وضعیت خرید بیش از حد باشد ، عاقلانه است که قبل از فروش اوراق بهادار منتظر کاهش قیمت اوراق بهادار باشید.

یک پدیده جالب در شاخص محدوده درصد ویلیامز توانایی شگفت انگیز آن در پیش بینی برگشت در قیمت اوراق بهادار اساسی است. این اندیکاتور تقریباً همیشه یک قله را تشکیل می دهد و چند روز قبل از اوج گیری قیمت اوراق بهادار و کاهش قیمت ، کاهش می یابد. به همین ترتیب ، محدوده درصد ویلیامز معمولاً چند روز قبل از افزایش قیمت اوراق بهادار ایجاد می کند و افزایش می یابد.

منابع: www.wikipedia.org / www.corporatefinanceinstitute.com / www.businessdictionary.com / www.readyratios.com / www.moneycrashers.com

img_ti3

PSS را بارگیری کنید
بستر های نرم افزاری تجارت

    همین امروز از تیم اختصاصی خود تماس بگیرید

    بیایید رابطه ایجاد کنیم



    با ما در تماس باشید

    قبل از مراجعه به شعبه ما برای خدمات تجارت آنلاین ، حتماً وقت بگیرید زیرا همه شعب متخصص خدمات مالی ندارند.