تحصیلات


شاخص های اقتصادی تحلیل بنیادی - شاخص های اقتصادی فارکس


تحصیلات


 

نشانگرهای اقتصادی

تجزیه و تحلیل بنیادی روشی است که به تجزیه و تحلیل گزارش درآمد ، ترازنامه ، شاخص های اقتصادی ، عوامل اجتماعی و سیاست دولت در چرخه تجاری می پردازد که می تواند حرکت قیمت ها و روندهای بازار را پیش بینی کند.

شاخص های فنی بیشتر از الگوهای منطقه و خطوط روند عینی هستند ، که می توانند برای تعیین تعادل بین معامله گران صعودی و معامله گران نزولی مورد استفاده قرار گیرند. هر شاخص فنی را می توان به تنهایی استفاده کرد ، اما ترکیبی از دو یا سه ایده آل است.

معامله گران پیشرفته همچنین ممکن است ترجیح دهند که شاخص های فنی را با ترکیب خط روند و الگوهای منطقه ترکیب کنند.

شاخص های فنی اصلی به سه دسته تقسیم می شوند که عبارتند از: Trend Follower ، Oscillator و Volume. با توجه به اینکه برای هر شاخص فنی پارامترهای از پیش تعیین شده وجود دارد ، بهتر است تنظیمات آن را به حداکثر رسانید تا عملکرد آن حداکثر شود. یک معامله گر باید درصد را بسته به جفت ارز و بازه زمانی مورد نظر خود تنظیم کند. برای تعیین اینکه کدام شاخص فنی مناسب شماست ، بهتر است از هر یک از این شاخص ها اطلاعات کاملی کسب کنید تا از هر گونه تفسیر نادرست جلوگیری شود.

funda_img1
funda_img2

شاخص های چرخه زندگی تجاری

دو نوع شاخص وجود دارد که حرکت اقتصاد را هنگام ورود به مرحله خاصی از چرخه تجاری توصیف می کند. شاخص های پیشرو و عقب افتاده

شاخص پیشرو

یک شاخص پیشرو تلاش می کند بگوید بازار در آینده چه خواهد کرد. آنها برای پیش بینی تغییرات در اقتصاد استفاده می شوند ، اما همیشه دقیق نیستند. نمونه هایی از شاخص های برجسته عبارتند از هفته کار تولید ، مجوزهای ساختمانی ، مطالبات بیمه بیکاری ، عرضه پول ، تغییرات موجودی و قیمت سهام. بانک های مرکزی بسیاری از این شاخص ها را هنگام تصمیم گیری در مورد نرخ بهره بررسی می کنند.

مهمترین شاخصهای پیشرو عبارتند از:

بازار بورس و سهام

اگرچه بازار سهام مهمترین شاخص نیست ، اما شاخصی است که اکثر مردم ابتدا به آن توجه می کنند. از آنجا که قیمت سهام تا حدی بر اساس آنچه انتظار می رود شرکت ها به دست آورند است ، اگر برآوردهای سود دقیق باشد ، بازار می تواند جهت اقتصاد را نشان دهد.

به عنوان مثال ، یک بازار قوی ممکن است نشان دهد که برآورد سود افزایش یافته است و بنابراین کل اقتصاد در حال آماده سازی برای رونق است. برعکس ، کاهش بازار ممکن است نشان دهد که انتظار می رود سود شرکت کاهش یابد و اقتصاد به سمت رکود حرکت کند.

با این حال ، تکیه بر بازار سهام به عنوان شاخص اصلی نقص های ذاتی دارد. اولاً ، برآورد سود می تواند اشتباه باشد. ثانیاً ، بازار سهام در برابر دستکاری آسیب پذیر است. به عنوان مثال ، دولت و فدرال رزرو از تسهیل کمی ، پول محرک فدرال و سایر استراتژی ها برای بالا نگه داشتن بازارها استفاده کرده اند تا مردم را در صورت بحران اقتصادی از وحشت دور نگه دارد.

علاوه بر این ، معامله گران و شرکت های وال استریت می توانند با استفاده از معاملات پر حجم ، استراتژی های پیچیده مشتقات مالی و اصول حسابداری خلاق (قانونی و غیرقانونی) با اعداد و ارقام اقدام به افزایش سهام کنند. از آنجایی که سهام انفرادی و بازار کلی را می توان به این ترتیب دستکاری کرد ، قیمت سهام یا شاخص لزوماً بازتاب قدرت یا ارزش اصلی آن نیست.

سرانجام ، بازار سهام نیز مستعد ایجاد "حباب" است ، که ممکن است در مورد جهت بازار مثبت مثبت ایجاد کند. حباب های بازار زمانی ایجاد می شوند که سرمایه گذاران شاخص های اقتصادی زیربنایی را نادیده می گیرند و شادابی صرف منجر به افزایش بی پشتوانه سطح قیمت ها می شود. این می تواند یک "طوفان کامل" برای اصلاح بازار ایجاد کند ، که ما آن را زمانی دیدیم که بازار در سال 2008 در نتیجه بیش از حد ارزش وام های فرعی و مبادلات پیش فرض اعتبار سقوط کرد.

فعالیت تولیدی

فعالیت های تولیدی یکی دیگر از شاخص های وضعیت اقتصاد است. این امر بر تولید ناخالص داخلی (تولید ناخالص داخلی) به شدت تأثیر می گذارد. افزایش آن نشان دهنده تقاضای بیشتر برای کالاهای مصرفی و به نوبه خود اقتصاد سالم است. علاوه بر این ، از آنجا که کارگران ملزم به تولید کالاهای جدید هستند ، افزایش فعالیت تولیدی باعث افزایش اشتغال و احتمالاً دستمزد نیز می شود.

با این حال ، افزایش فعالیت های تولیدی نیز می تواند گمراه کننده باشد. به عنوان مثال ، گاهی اوقات کالاهای تولید شده به مصرف کننده نهایی نمی رسد. آنها ممکن است مدتی در موجودی عمده فروشی یا خرده فروشی بنشینند که این امر هزینه نگهداری دارایی ها را افزایش می دهد. بنابراین ، هنگام مشاهده داده های تولید ، نگاه کردن به داده های خرده فروشی نیز مهم است. اگر هر دو در حال افزایش هستند ، نشان می دهد که تقاضا برای کالاهای مصرفی افزایش یافته است. با این حال ، بررسی سطوح موجودی نیز مهم است ، که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

سطوح موجودی

سطوح بالای موجودی می تواند دو مورد متفاوت را منعکس کند: یا انتظار می رود تقاضا برای موجودی افزایش یابد یا در حال حاضر کمبود تقاضا وجود دارد.

در سناریوی اول ، مشاغل عمداً موجودی را جمع آوری می کنند تا برای افزایش مصرف در ماه های آینده آماده شوند. اگر فعالیت مصرف کننده طبق انتظار افزایش یابد ، مشاغل با موجودی بالا می توانند تقاضا را برآورده کرده و در نتیجه سود خود را افزایش دهند. هر دو چیز برای اقتصاد خوب است.

اما در سناریوی دوم ، موجودی زیاد نشان می دهد که عرضه شرکت از تقاضا فراتر است. این امر نه تنها برای شرکت ها هزینه دارد ، بلکه نشان می دهد که خرده فروشی و اعتماد مصرف کننده هر دو کاهش یافته است ، که بیشتر نشان می دهد دوران سختی در پیش است.

خرده فروشی

خرده فروشی به ویژه معیارهای مهمی است و در کنار سطوح موجودی و فعالیت تولیدی عمل می کند. مهمتر از همه ، فروش خرده فروشی قوی به طور مستقیم تولید ناخالص داخلی را افزایش می دهد ، که این امر ارز داخلی را نیز تقویت می کند. با بهبود فروش ، شرکت ها می توانند کارکنان بیشتری را برای فروش و تولید محصولات بیشتر استخدام کنند ، که به نوبه خود پول بیشتری را به جیب مصرف کنندگان باز می گرداند.

با این حال ، یک نقطه ضعف این معیار این است که نحوه پرداخت هزینه خرید مردم را در نظر نمی گیرد. به عنوان مثال ، اگر مصرف کنندگان برای خرید کالا به بدهی بپردازند ، اگر بدهی برای پرداخت مجدد زیاد شود ، می تواند نشانه رکود اقتصادی قریب الوقوع باشد. با این حال ، به طور کلی ، افزایش خرده فروشی نشان دهنده بهبود اقتصاد است.

مجوزهای ساختمان

مجوزهای ساختمان آینده نگری برای سطوح آتی عرضه املاک را ارائه می دهد. حجم زیاد نشان می دهد که صنعت ساختمان فعال خواهد بود ، که مشاغل بیشتر و باز هم افزایش تولید ناخالص داخلی را پیش بینی می کند.

اما درست مانند سطوح موجودی ، اگر تعداد خانه هایی بیشتر از آنچه مصرف کنندگان مایل به خرید هستند ساخته شود ، این امر از نتیجه نهایی سازنده جلوگیری می کند. برای جبران ، قیمت مسکن احتمالاً کاهش می یابد ، که به نوبه خود ، ارزش کل بازار املاک را کاهش می دهد و نه فقط خانه های "جدید".

بازار مسکن

کاهش قیمت مسکن می تواند نشان دهد که عرضه بیش از تقاضا است ، قیمت های موجود غیرقابل قبول است و/یا قیمت مسکن متورم شده و باید در نتیجه حباب مسکن اصلاح شود.

در هر سناریویی ، کاهش مسکن به چند دلیل کلیدی بر اقتصاد تأثیر منفی می گذارد:

  • آنها ثروت صاحب خانه را کاهش می دهند.
  • آنها تعداد مشاغل ساختمانی مورد نیاز برای ساخت خانه های جدید را کاهش می دهند ، که در نتیجه بیکاری را افزایش می دهد.
  • آنها مالیات بر دارایی را کاهش می دهند ، که منابع دولتی را محدود می کند.
  • صاحبان خانه کمتر قادر به تأمین مجدد یا فروش خانه های خود هستند ، که ممکن است آنها را مجبور به توقیف کند.

 

وقتی به داده های مسکن نگاه می کنید ، به دو چیز توجه کنید: تغییرات در ارزش مسکن و تغییرات در فروش. هنگامی که فروش کاهش می یابد ، به طور کلی نشان می دهد که ارزش ها نیز کاهش می یابد. به عنوان مثال ، فروپاشی حباب مسکن در سال 2007 تأثیرات ناگواری بر اقتصاد داشت و به طور گسترده ای مسئول راندن رکود در ایالات متحده است.

سطح راه اندازی مشاغل جدید

ورود مشاغل جدید به اقتصاد یکی دیگر از شاخص های سلامت اقتصادی است. در واقع ، برخی ادعا کرده اند که مشاغل کوچک بیشتر از شرکت های بزرگتر کارمند استخدام می کنند و در نتیجه ، به رفع بیکاری کمک بیشتری می کنند.

علاوه بر این ، مشاغل کوچک می توانند به طور قابل توجهی به تولید ناخالص داخلی کمک کنند و ایده ها و محصولات خلاقانه ای را تحریک می کنند که رشد را تحریک می کند. بنابراین ، افزایش مشاغل کوچک یک شاخص بسیار مهم برای رفاه اقتصادی هر کشور سرمایه داری است.

شاخص تأخیر

شاخص تأخیر یک شاخص اقتصادی است که به آهستگی به تغییرات اقتصادی واکنش نشان می دهد و بنابراین ارزش پیش بینی کمی دارد. به طور کلی ، این نوع شاخص ها از یک رویداد پیروی می کنند. ماهیت تاریخی دارند به عنوان مثال ، در یک سیستم اندازه گیری عملکرد ، سود کسب شده توسط یک کسب و کار یک شاخص عقب افتاده است زیرا عملکرد تاریخی را منعکس می کند. به همین ترتیب ، بهبود رضایت مشتری نتیجه ابتکارات انجام شده در گذشته است. شاخص های عقب افتاده نشان می دهد که اقتصاد در چند ماه گذشته چقدر خوب عمل کرده است و به اقتصاددانان این فرصت را می دهد که پیش بینی های خود را مرور کرده و پیش بینی های بهتری انجام دهند.

مهمترین شاخص های عقب ماندگی عبارتند از:

تولید ناخالص داخلی (GDP)

تولید ناخالص داخلی معمولاً مهمترین معیار سنجش سلامت کنونی اقتصاد است. وقتی تولید ناخالص داخلی افزایش می یابد ، نشانه قدرتمند بودن اقتصاد است. در واقع ، مشاغل هزینه های موجودی خود ، موجودی حقوق و دستمزد و سایر سرمایه گذاری ها را بر اساس تولید ناخالص داخلی تنظیم می کنند.

با این حال ، تولید ناخالص داخلی نیز یک شاخص بی عیب و نقص نیست. تولید ناخالص داخلی نیز مانند بازار سهام می تواند گمراه کننده باشد زیرا برنامه هایی مانند تسهیل کمی و هزینه های زیاد دولت. به عنوان مثال ، دولت تولید ناخالص داخلی را 4 درصد در نتیجه هزینه های محرک افزایش داده است و فدرال رزرو تقریبا 2 تریلیون دلار به اقتصاد وارد کرده است. هر دوی این تلاش ها برای اصلاح پیامدهای رکود اقتصادی حداقل تا حدی عامل رشد تولید ناخالص داخلی هستند.

بعلاوه ، بعنوان یک شاخص عقب افتاده ، برخی ارزش واقعی معیار تولید ناخالص داخلی را زیر سوال می برند. از این گذشته ، این به سادگی به ما می گوید آنچه قبلاً اتفاق افتاده است ، نه آنچه قرار است رخ دهد. با این وجود ، تولید ناخالص داخلی تعیین کننده اصلی ورود یا عدم ورود ایالات متحده به رکود اقتصادی است. قاعده کلی این است که وقتی تولید ناخالص داخلی بیش از دو چهارم کاهش می یابد ، رکود اقتصادی در راه است.

درآمد و دستمزد

اگر اقتصاد به طور مثر کار می کند ، درآمد باید به طور مرتب افزایش یابد تا با متوسط ​​هزینه زندگی مطابقت داشته باشد. با این حال ، وقتی درآمد کاهش می یابد ، این نشانه آن است که کارفرمایان یا حقوق را کاهش می دهند ، کارگران را اخراج می کنند یا ساعات کار خود را کاهش می دهند. کاهش درآمدها همچنین می تواند نشان دهنده محیطی باشد که در آن سرمایه گذاری ها به خوبی عمل نمی کنند.

درآمدها بر اساس جمعیت شناسی مختلف ، مانند جنسیت ، سن ، قومیت و سطح تحصیلات ، تجزیه می شوند و این جمعیت شناسی به چگونگی تغییر دستمزد برای گروه های مختلف می پردازد. این مهم است زیرا روندی که بر تعداد کمی از افراد تأثیر می گذارد ، ممکن است مشکل درآمد را برای کل کشور نشان دهد ، نه فقط گروه هایی که بر آن تأثیر می گذارد.

نرخ بیکاری

نرخ بیکاری بسیار مهم است و تعداد افرادی که به دنبال کار هستند را به عنوان درصدی از کل نیروی کار اندازه گیری می کند. در یک اقتصاد سالم ، نرخ بیکاری بین 3 تا 5 درصد خواهد بود.

وقتی نرخ بیکاری بالا باشد ، مصرف کنندگان پول کمتری برای خرج کردن دارند ، که بر فروشگاه های خرده فروشی ، تولید ناخالص داخلی ، بازارهای مسکن و سهام تأثیر منفی می گذارد. بدهی دولت همچنین می تواند از طریق برنامه های هزینه ای و هزینه های محرک مانند مزایای بیکاری و تمبر غذا افزایش یابد.

با این حال ، مانند اکثر شاخص های دیگر ، نرخ بیکاری می تواند گمراه کننده باشد. این فقط سهم بیکارانی است که در چهار هفته گذشته به دنبال کار بوده اند و کسانی را که دارای کار پاره وقت هستند به طور کامل شاغل می داند. بنابراین ، نرخ بیکاری رسمی در واقع ممکن است به طور قابل توجهی کاهش یابد.

یکی از معیارهای جایگزین این است که به عنوان کارگران بیکار افرادی را که به طور ناچیز به نیروی کار وابسته هستند (یعنی کسانی که به دنبال جستجوی متوقف شده اند اما در صورت بهبود وضعیت اقتصادی دوباره شغل می گیرند) و کسانی که فقط می توانند کار پاره وقت پیدا کنند ، در نظر بگیرند.

شاخص قیمت مصرف کننده (تورم)

شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) نشان دهنده افزایش هزینه زندگی یا تورم است. CPI با اندازه گیری هزینه کالاها و خدمات ضروری شامل وسایل نقلیه ، مراقبت های پزشکی ، خدمات حرفه ای ، سرپناه ، پوشاک ، حمل و نقل و وسایل الکترونیکی محاسبه می شود. سپس تورم با متوسط ​​افزایش هزینه سبد کل کالا در یک دوره زمانی مشخص می شود.

نرخ بالای تورم ممکن است ارزش دلار را سریعتر از درآمد متوسط ​​مصرف کننده جبران کند. این امر باعث می شود قدرت خرید مصرف کنندگان کاهش یابد و سطح متوسط ​​زندگی کاهش یابد. علاوه بر این ، تورم می تواند عوامل دیگری مانند رشد شغل را تحت تأثیر قرار دهد و منجر به کاهش نرخ اشتغال و تولید ناخالص داخلی شود.

با این حال ، تورم کاملاً چیز بدی نیست ، به ویژه اگر با تغییرات در درآمد متوسط ​​مصرف کننده مطابقت داشته باشد. برخی از مزایای کلیدی برای سطوح متوسط ​​تورم عبارتند از:

  • هزینه و سرمایه گذاری را تشویق می کند که می تواند به رشد اقتصاد کمک کند. در غیر این صورت ، ارزش پول به صورت نقدی به سادگی با تورم خورده می شود.
  • این نرخ بهره را در سطح نسبتاً بالایی نگه می دارد ، که افراد را تشویق می کند تا پول خود را سرمایه گذاری کرده و به مشاغل کوچک و کارآفرینان وام بدهند.
  • این تورم نیست ، که می تواند منجر به رکود اقتصادی شود.

 

کاهش قیمت شرایطی است که در آن هزینه زندگی کاهش می یابد. اگرچه این به نظر خوب می رسد ، اما نشان می دهد که وضعیت اقتصادی بسیار ضعیف است. کاهش قیمت زمانی اتفاق می افتد که مصرف کنندگان تصمیم به کاهش هزینه ها می گیرند و اغلب به دلیل کاهش عرضه پول ایجاد می شود. این امر خرده فروشان را مجبور می کند تا قیمت های خود را کاهش دهند تا تقاضای کمتری برآورده شود. اما با کاهش قیمت خرده فروشان ، سود آنها به میزان قابل توجهی کاهش می یابد. از آنجا که آنها پول چندانی برای پرداخت حقوق کارکنان ، طلبکاران و تأمین کنندگان خود ندارند ، باید دستمزد خود را کاهش دهند ، کارمندان خود را اخراج کرده یا وام های خود را معوق نگذارند.

این مسائل باعث می شود عرضه پول حتی بیشتر منقبض شود ، که منجر به سطوح بالاتری از تورم و ایجاد یک چرخه معیوب می شود که ممکن است منجر به رکود اقتصادی شود.

قدرت ارز

یک ارز قوی قدرت خرید و فروش یک کشور را با سایر کشورها افزایش می دهد. کشوری که ارز قوی تری دارد می تواند محصولات خود را در خارج از کشور با قیمت خارجی بالاتر بفروشد و محصولات را ارزان تر وارد کند.

با این حال ، داشتن دلار ضعیف نیز مزایایی دارد. هنگامی که دلار ضعیف است ، ایالات متحده می تواند گردشگران بیشتری را به خود جذب کند و سایر کشورها را به خرید کالاهای آمریکایی ترغیب کند. در حقیقت ، با کاهش دلار ، تقاضا برای محصولات آمریکایی افزایش می یابد.

نرخ بهره

نرخ بهره یکی دیگر از شاخص های مهم عقب ماندگی رشد اقتصادی است. آنها نشان دهنده هزینه وام گرفتن پول هستند و بر اساس نرخ وجوه فدرال هستند ، که نشان دهنده نرخ وام دادن پول از یک بانک به بانک دیگر است و توسط کمیته بازار آزاد فدرال (FOMC) تعیین می شود. این نرخ ها در نتیجه رویدادهای اقتصادی و بازار تغییر می کنند.

وقتی نرخ وجوه فدرال افزایش می یابد ، بانک ها و سایر وام دهندگان مجبورند برای به دست آوردن پول ، نرخ بهره بالاتری بپردازند. آنها به نوبه خود برای جبران وام به وام گیرندگان با نرخ های بالاتر وام می دهند و این باعث می شود وام گیرندگان تمایلی به گرفتن وام نداشته باشند. این امر مانع از گسترش مشاغل و مصرف کنندگان از دریافت بدهی می شود. در نتیجه ، رشد تولید ناخالص داخلی راکد می شود.

از سوی دیگر ، نرخ های بسیار پایین می تواند منجر به افزایش تقاضا برای پول و افزایش احتمال تورم شود ، که همانطور که در بالا گفتیم ، می تواند اقتصاد و ارزش پول آن را مخدوش کند. بنابراین نرخ های بهره فعلی نشان دهنده وضعیت فعلی اقتصاد است و می تواند بیشتر نشان دهد که ممکن است به کجا برسد.

سود شرکت

سود قوی شرکت ها با افزایش تولید ناخالص داخلی ارتباط دارد زیرا نشان دهنده افزایش فروش است و بنابراین باعث افزایش مشاغل می شود. آنها همچنین عملکرد بازار سهام را افزایش می دهند زیرا سرمایه گذاران به دنبال مکان هایی برای درآمدزایی هستند. با این وجود ، رشد سود همیشه نشان دهنده یک اقتصاد سالم نیست.

به عنوان مثال ، در رکود اقتصادی که در سال 2008 آغاز شد ، شرکت ها در نتیجه برون سپاری بیش از حد و کوچک سازی (از جمله کاهش عمده مشاغل) تا حد زیادی از سود بیشتری برخوردار شدند. از آنجا که هر دو فعالیت مشاغل را از اقتصاد خارج کردند ، این شاخص به طور غلط نشان دهنده یک اقتصاد قوی بود.

تراز تجاری

تراز تجاری تفاوت خالص بین ارزش صادرات و واردات است و نشان می دهد که مازاد تجاری وجود دارد (پول بیشتری وارد کشور می شود) یا کسری تجاری (پول بیشتری از کشور خارج می شود).

مازاد تجاری به طور کلی مطلوب است ، اما اگر مازاد تجاری بسیار زیاد باشد ، ممکن است یک کشور از فرصت خرید محصولات سایر کشورها به طور کامل استفاده نکند. به این معنا که در اقتصاد جهانی ، کشورها در تولید محصولات خاص تخصص دارند در حالی که از کالاهایی که سایر کشورها تولید می کنند با نرخ ارزان تر و کارآمدتر استفاده می کنند.

با این حال ، کسری تجاری می تواند منجر به بدهی داخلی قابل توجهی شود. در بلندمدت ، کسری تجاری می تواند با افزایش بدهی خارجی منجر به کاهش ارزش پول محلی شود. این افزایش بدهی اعتبار پول محلی را کاهش می دهد ، که به طور حتم تقاضا برای آن و در نتیجه ارزش آن را کاهش می دهد. علاوه بر این ، بدهی قابل توجهی احتمالاً منجر به بار مالی بزرگی برای نسل های آینده می شود که مجبور به پرداخت آن خواهند شد.

ارزش جانشین کالا به دلار آمریکا

طلا و نقره اغلب جایگزین دلار آمریکا هستند. هنگامی که اقتصاد دچار آسیب می شود یا ارزش دلار آمریکا کاهش می یابد ، قیمت این کالاها افزایش می یابد زیرا افراد بیشتری آنها را به عنوان حمایتی خریداری می کنند. آنها دارای ارزش ذاتی هستند که کاهش نمی یابد.

علاوه بر این ، از آنجا که این فلزات به دلار آمریکا قیمت گذاری می شوند ، هرگونه بدتر شدن یا کاهش پیش بینی شده در ارزش دلار ، منطقاً باید منجر به افزایش قیمت این فلز شود. بنابراین ، قیمت فلزات گرانبها می تواند بازتابی از احساس مصرف کننده نسبت به دلار آمریکا و آینده آن باشد. به عنوان مثال ، قیمت طلا را در رکورد بالای 1,900 دلار در هر اونس در سال 2011 در نظر بگیرید زیرا ارزش دلار آمریکا رو به زوال می رود.

منابع:
www.wikipedia.org / www.corporatefinanceinstitute.com / www.businessdictionary.com / www.readyratios.com / www.moneycrashers.com

PSS را بارگیری کنید
بستر های نرم افزاری تجارت

    همین امروز از تیم اختصاصی خود تماس بگیرید

    بیایید رابطه ایجاد کنیم



    با ما در تماس باشید

    قبل از مراجعه به شعبه ما برای خدمات تجارت آنلاین ، حتماً وقت بگیرید زیرا همه شعب متخصص خدمات مالی ندارند.